آنها نوشتند که حدود 15 درصد از جمعیت جهان از مرگ سیاه رنج می برند که اگر اجازه داده شود، حداقل 75 میلیون نفر را در آن زمان می کشد.
به گزارش اخبار ایران من، این روزنامه ایمان او نوشت: «مسئله مرگ سیاه در طول قرن پانزدهم جان چندین نفر را در سراسر جهان گرفت و سؤالی است که پاسخ واقعی ندارد. نویسنده ایتالیایی جیووانی بوکاچیو که در همان زمان (در دکامرون) زندگی می کرد، می نویسد که روزگار بدی بود. بهعنوان «برادر شوهر، خواهرزاده و برادرزاده عمو، اغلب اتفاق میافتد که زن شوهرش را ترک میکند.» بعید است که پدران و مادران از ملاقات و مراقبت از فرزندان بیمار خود اجتناب کنند، گویی هرگز آنها را ندیدهاند. ”
طاعون مرگ سیاه نامیده شد، زیرا هیچ کس – حتی پزشکان آن روز – حقایق و حقایق را نمی دانستند. جهل بر باورها تأثیر می گذارد و افسانه ها شروع به آشکار شدن می کنند. باربارا تاکمن مینویسد: «اسکاندیناویها معتقد بودند طاعون مانند شعلههای آتش از دهان مردگان بیرون میآید و به هوا پرواز میکند و خانههای مجاور را ویران میکند. در لیتوانی اعتقاد بر این بود که دختر پارچه قرمزی را روی در یا پنجره می چرخاند تا یک بیماری همه گیر را منتقل کند. در افسانه ها آمده است که مرد شجاع با شمشیری در دست نزدیک پنجره باز خانه اش منتظر ماند و به محض تکان دادن دستش را برید. او جان خود را در این راه فدا کرد، اما روستای او نجات یافت و شالیو برای مدت طولانی در کلیسای محلی حفظ شد.
بریتانیایی ها – و احتمالاً بیشتر – بقیه اروپا از طاعون مردند و در طی آن طاعون روزانه بسیاری از مردم می میرند. به عنوان مثال، در یکی از چنین روزهایی در سال 1349، بیش از 200 جسد را از گاری ها به کاروان ها به حومه لندن انداختند و در آنجا به گورهای دسته جمعی انداختند و دفن کردند. یکی از روحانیون محلی می نویسد: «خداوند در برخورد با بندگانش سختگیر است و این اراده برای همه چیز است. او کسانی را که دوست دارد سرزنش و مجازات می کند. به عبارت دیگر، برای رهایی از عذاب ابدی، آنها را به انحاء مختلف در زندگی فانی شان به خاطر رفتار شرم آورشان مجازات می کند. او گهگاه بلاها، قحطی ها، درگیری ها، جنگ ها و بلاهای دیگر می فرستد تا بندگانش را بیم دهد و اذیت کند تا گناهانشان پاک شود. درست است که انگلیس به دلیل غرور و هتک حرمت مردمش و گناهان بیشمارشان به دلیل طاعون مجازات شد.»
فقط برخی از کشیش ها این را باور نکردند. مردم عادی هم که هر روز مرگ را می دیدند فکر می کردند می توانند از گناهان خود خلاص شوند. آنها نوشتند که حدود 15 درصد از جمعیت جهان از مرگ سیاه رنج می برند که اگر اجازه داده شود، حداقل 75 میلیون نفر را در آن زمان می کشد.
اتو فردریش در کتاب پایان جهان مینویسد: «افسانههای قرن پانزدهم به خانههای هتکآمیز که ویران شدند و مزارع گندم متلاشی شده اشاره میکنند. صدها شهر در سراسر اروپا در یک چشم به هم زدن گم شدند. اجساد دفن شده کم و بیش در عکس های هوایی قابل مشاهده است، بناهای یادبود بشریت ناپدید شده اند و بیش از 2000 ویرانه تنها در انگلستان ثبت شده است. حتی در آلمانی، اصطلاح Dorfwustungen به روستاهای متروکه اطلاق می شود. کاهش شهر نیز مهم است. دویست سال طول کشید تا جمعیت شهرها و مناطق به 1300 نفر رسید».
انتهای پیام/