«توهم تخصص»، پاشنه آشیل حکمرانی فرهنگی
وقتی همه خواب هستند تبدیل به یک گلوله برفی بزرگ می شوند و تا چشم باز می کنی از روی همه چیز عبور کرده و در یک لحظه از هم می پاشد و هیچ چیز از ترکش اجزای آن در امان نخواهد ماند.
یک حکمرانی فرهنگی خوب به ما می گوید که چگونه می شود از این بحران عبور کرد یا راهکارهای برون رفت از آن چیست؟
قبل از اینکه بدانیم حکمرانی فرهنگی خوب چیست و مؤلفه های آن کدام است باید بپذیریم که فرهنگ همیشه قبل و بالاتر از هر موضوعی قرار می گیرد این بدین معنی است که در کنار مثلا اقتصاد یا سیاست یا ذیل آن تعریف نمی شود . شاخصه های اصلی یک حکمرانی فرهنگی برگرفته از باورها و ارزش ها، شناخت کافی و همه جانبه محیط اکنون و آینده است که در امتداد آن می توان به ایده حکمرانی، اهداف و چشم انداز ، روش ها و برنامه و… اشاره کرد.
حکمرانی فرهنگی میتواند تأثیر عمیقی بر جامعه بگذارد و با هدایت ارزشها، تقویت هویت ملی و ایجاد فضای رشد برای خلاقیت و نوآوری، مسیری را برای ارتباط بهتر مردم با فرهنگ و تاریخ شان فراهم کرده و به انسجام اجتماعی و توسعه فرهنگی کمک کند. اما نکته اینجاست که یک حکمرانی فرهنگی موفق به شدت وابسته به تخصصگرایی در انتخاب افراد است، چرا که تصمیمگیریهای فرهنگی نیازمند درک عمیق از پویایی اجتماعی، تفاوت نسلی، تحولات تاریخی و بسترهای رو به رشد است.
حکمرانی مبتنی بر تخصصگرایی نه تنها به اتخاذ رویکردهای نوآورانه در مواجهه با مسائل فرهنگی کمک میکند بلکه میتواند نظامی پویا و پاسخگو به تغییرات جهانی و نیازهای محلی ایجاد کند. این رویکرد، ارتباط تنگاتنگی با توانایی در هدایت خلاقیتهای فرهنگی و تقویت هویت ملی دارد.
توجه به انتخاب افراد بر مبنای شایستگی، تخصص و آگاهی از مسائل فرهنگی و اجتماعی مقوله ای است که نمی توان به سادگی از آن عبور کرد. در شرایط فعلی جامعه و تحولات سال های اخیر ، افراد منتخب بایستی توانایی پاسخگویی به نیازها و تحولات اجتماعی را داشته باشند و بتوانند برنامههایی را تدوین کنند که به حفظ و توسعه فرهنگ ملی کمک کند.
در ایام انتخابات یادم است آقای پزشکیان جمله ای را به کار برد:«من توهم تخصص ندارم». این جمله، کمپین انتخاباتی او را در مسیری قرار داد که «تخصص گرایی» شعار اصلی آن بود. ایشان در مصاحبه ها و سخنرانی هایشان همواره به این مسئله اشاره و تاکید دارد که معضل مدیریتی کشور از آنجا نشأت می گیرد که افرادی یک شبه و بدون داشتن سابقه و تجربه کافی ناگهان در پست هایی منصوب می شوند که هیچ نسبتی با آن ندارند.(نقل به مضمون)
بنابر این در حوزه فرهنگ نیز فرآیند انتخاب متخصصین و جا نمایی صحیح آن ها نه تنها بر نحوهی مدیریت و سیاستگذاری تأثیر میگذارد بلکه میتواند در ترویج هویت ملی و ایجاد تعاملات فرهنگی مؤثر با منطقه و جهان نیز نقش داشته باشد. تمرکز بر عملکرد درست در این مقطع و در ابتدای مسیر تغییر، میتواند در آینده به پایداری و پویایی نظام فرهنگی منجر شود و در نهایت به تقویت مشارکت اجتماعی و ایجاد پیوندهای فرهنگی قویتر بین افراد جامعه و کم کردن فاصله بین نسلی بیانجامد و بی شک با این رویکرد توسعه یافته، حکمرانی فرهنگی، کارآمدتر و موثرتر خواهد بود و جامعه از لحاظ فرهنگی به سوی رشد و توسعه پیش خواهد رفت.
امید است با در نظر گرفتن اینکه چه آینده دشوار فرهنگی پیش روی این نسل و نسل های بعدی است ما شاهد انتخاب افرادی آگاه، متخصص و دلسوز در عرصه فرهنگی باشیم چرا که تجربه نشان داده است انتخاب افراد غیر متخصص با سوابق ناکافی، پاشنه آشیل نظام فرهنگی کشور و افتادن در یک سیاهچاله عمیق برای سال های متمادیست.