نتانیاهو و سراب فشار نظامی

نتانیاهو

مسئله شکست سیاسی و فشار نظامی «اسرائیل»، از این جا سرچشمه می‌گیرد که فرماندهی نظامی این رژیم سعی می‌کند از آن عبور کند تا بر روی اختلافات داخلی خود سرپوش بگذارد و ملت فلسطین نیز در زیر سایه اشغال تلاش می‌کند تا به استقلال خود دست پیدا کند.

به گزارش اخبار ایران من، به نقل از دفاع‌پرس: رژیم صهیونیستی فشار نظامی سنگینی را بر ملت فلسطین و گروه‌های مقاومت به ویژه گروه حماس تحمیل می‌کند و ممکن است تحت تاثیر این فشار نظامی «اسرائیل»، محور مقاومت در غزه تصمیمی بر تغییر ساز و کار جنگ از چارچوب سیستم‌های کلان جنگی در سطح تیپ، گردان و گروهان به سمت سیستمی خاص از جنگ‌های نامنظم در سطح گروه‌ها، دسته‌ها و عملیات‌های فردی حرکت کند.

البته این تغییرات به معنای فروپاشی یا شکست محور مقاومت نیست، بلکه سیستم فرماندهی همچنان عملیات‌های نظامی را هدایت می‌کند و همچنان پشتیبانی نظامی، رسانه‌ای و اطلاعاتی، فعال است که همه سازمان‌های نظامی را پشتیبانی می‌کند.

فشارهای نظامی رژیم صهیونیستی نه‌تنها هنوز مشکل اسرای اسرائیلی نزد مقاومت را حل نکرده، بلکه بالعکس به صورت مستقیم باعث کشته شدن بسیاری از آن‌ها نیز شده است؛ تا جایی که فرماندهان نظامی ارتش رژیم صهیونیستی، به دستگاه سیاسی هشدار دادند که گسترش عملیات‌های زمینی در نوار غزه، زندگی اسرای اسرائیلی را در معرض مرگ قرار می‌دهد.

این در حالی است که در سطح سیاسی هم، حتی پس از ۱۱ ماه جنگ هنوز فشار نظامی جایگزین فشار سیاسی و حکومتی برای جنبش حماس نشده است؛ بلکه هنوز حماس در نوار غزه به شکلی تحت شرایط امنیتی نظامی سخت و پیچیده در حال فعالیت است.

از طرف دیگر، طرح رژیم صهیونیستی، در خلال هدف قرار دادن ساختمان‌های غیرنظامی، حیاتی، بهداشتی و غیره که زندگی مردم غزه را به جهنم تبدیل کرده است، در تهییج و تحریک مردم غزه علیه جنبش حماس آنطور که می‌خواستند، موفق نبوده‌اند و با وجود همه این‌ها هنوز هم ملت فلسطین در غزه بر سر ماندن و ایستادن در سرزمین خود ثابت قدم باقی مانده است و مردم غزه درک می‌کنند که «اسرائیل» اشغالگر همان رژیمی است که مسئول این نسل‌کشی است که ملت فلسطین هر روز در معرض آن قرار دارد.

شکست سیاسی فشار نظامی رژیم صهیونیستی در نبرد غزه، اولا ناشی از اختلافات داخلی این رژیم است و ثانیا نتیجه مقاومت ملت فلسطین در برابر اشغالگران قدس محسوب می‌شود؛ ملتی که در سایه اشغال سرزمینش سعی می‌کند به استقلال خود دست پیدا کند و چاره‌ای جز مقاومت در برابر صیهونیست‌ها ندارد.

در هفته‌های اخیر و در خلال بیشتر شدن حرف و حدیث‌ها از آتش‌بس و تبادل اسرا، نتانیاهو حفظ حضور نظامی رژیم صهیونیستی در محور «فیلادلفیا» در مرزهای فلسطین و مصر را با استراتژی فشار نظامی مرتبط دانست، با این بهانه که طبق ادعای نتانیاهو حضور ارتش «اسرائیل» در محور «فیلادلفیا» عملیات فشار نظامی علیه مقاومت را در قطع مسیر قاچاق اسلحه به غزه، تسهیل می‌کند.

واقعیت مهمی که نتانیاهو سعی دارد از آن اجتناب کند – علت آن این است که این مسئله در دوره حکومت وی حادث شده و او متهم اول این قضیه به شمار می‌رود – مسئله قدرت مقاومت فلسطین در ساخت سلاح توسط خود و با امکانات بومی خود با کمک و حمایت محور مقاومت است. نخستین موشکی که شاخه نظامی جهاد اسلامی گردان‌های قدس در جنگ سال ۲۰۱۲ به سوی تل‌آویو شلیک کرد از نوع «فجر» بود، ولی مهندسان مقاومت فلسطین به سرعت توانستند موشک‌های خود را در بردهای متفاوت بسازند که این مقدمه‌ای برای دستیابی به تفنگ‌های تک تیرانداز دوربرد شد، که این بر سیستم‌های امنیتی رژیم صهیونیستی اثرات فراوانی را گذاشته است. برجسته‌ترین سلاح مقاومت در طرح‌های نظامی خود برای مواجهه با سلاح‌های زرهی اسرائیلی در غزه، موشک ضدزره و ضد استحکامات یاسین ۱۰۵ بود، که آن، سلاحی صددرصد فلسطینی و کاملا ساخت غزه است.

برای همین هم دلایل نتانیاهو برای حضور در محور «فیلادلفیا» به منظور اعمال فشار حداکثری نظامی، چیزی جز یک داستان دروغ و فریبی نیست که فرماندهان اسرائیلی و دستگاه‌های امنیتی رژیم صهیونیستی نسبت به آن آگاه هستند و همچنین می‌دانند که حضور ارتش «اسرائیل» در این محور، این واقعیتِ استراتژیکِ بازگرداندنِ قدرتِ تسلیحاتی مقاومت فلسطین را نه دراثناء جنگ و نه بعد از آن تغییر نخواهد داد.

موضوع دیگر اینکه، برخی‌ها در رژیم صهیونیستی معتقد هستند که نقشه «اسرائیل» به فرماندهی سه گانه (نتانیاهو – بن گویر – سیموتریچ) اشغال غزه و برقرای حکومت نظامی در آن است که این موضوع سرسختی نتانیاهو را در عدم موافقت برتخلیه محور «فیلادلفیا» و «نتزاریم» اثبات می‌کند. البته درست است که حضور ارتش رژیم صهیونیستی در آنجا فشار نظامی بر سرتاسر جغرافیای غزه را تسهیل می‌کند اما واقعیت صحنه جنگ روایتگر این مهم است که حجم نیروهای موجود در غزه به اندازه‌ای نیست که به ارتش «اسرائیل» اجازه اشغال کامل غزه و تسلط بر آن و برقراری حکومت نظامی در آن را بدهد.

بر اساس بعضی از برآوردهای فرماندهان نظامی ارتش اسرائیل، این امر نیازمند حضور پنج لشکر کامل نظامی در غزه بصورت دائمی است و این در حالی است که در حال حاضر نیروهای مستقر در غزه حداکثر بیشتر از دو لشکر نیستند. ضمن اینکه، موضوع مهم‌تر این است که مواجه شدن در جبهه‌های پشتیبانی و مخصوصا جبهه شمالی با حزب‌الله و همچنین انتقال جبهه کرانه باختری از یک جبهه با حالت درگیری به جبهه‌ای کاملا جنگی به حدی است که حجم نیروهای اسرائیلی درحال حاضر در آنجا از نیروهای موجود در غزه بیشتر است.

ناگفته نماند که وضعیت فعلی میدان جنگ غزه ضرورت ایجاد یک لشکر نظامی اسرائیلی جدید برای حمایت از مرزهای اردن را لازم و ضروری کرده است اگر به همه این مسائل، بحران تأمین منابع انسانی را هم اضافه کنیم که جرقه بحران ثبت نام یهودیان حریدی را برانگیخت، به این نتیجه می‌رسیم که ارتش رژیم صهیونیستی قدرت لازم برای اشغال کامل غزه را ندارد. همچنین اینکه این فشار نظامی که نتانیاهو از آن حمایت می‌کند، فقط به نفع مصالح شخصی و سیاسی نتانیاهو است. این حقیقتی است که اکثریت مردم در خیابان‌های «اسرائیل» به آن رسیده‌اند و برای همین است که «گیورا آیلند» فرمانده بخش عملیات ارتش «اسرائیل» گفت که نتانیاهو همیشه می‌گوید فشار نظامی ادامه پیدا خواهد کرد و حماس شکست خواهد خورد و این ادعا مرتبط با واقعیت نیست.

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا