نابغهای که ابی و معین را به اوج شهرت رساند
روز گذشته اگر او زنده بود باید شمعهای هشتادوسه سالگی را فوت میکرد. از آندرانیک آساطوریان، هنرمندی صحبت میکنیم که که با خاطرات چندین دهه از ایرانیان قرابت دارد. زندگی و فعالیت آندرانیک (آندو) در آمریکا مانند بسیاری از هنرمندان ایرانی هم نسلاش بدون برنامه ریزی پیشین صورت گرفت.
او در سال ۱۳۵۶ برای تحصیل موسیقی فیلم راهی این کشور شده بود که رویدادهای ایران در پی انقلاب اسلامی، او را برای همیشه در ایالات متحده ماندگار کرد. او سازنده موسیقی و تنظیم کننده بسیاری از ترانههای مشهور موسیقی پاپ ایرانی است؛ “نفس” با شعری از شهیار قنبری، “منو ببخش” با شعری از ایرج جنتی عطاایی و “سوگند” با شعری از لیلا کسری از جمله این ترانه هاست.
آندرانیک و جریان تازه موسیقی پاپ در ایران
موسیقی پاپ ایرانی در دهههای پایانی پیش از انقلاب اسلامی در دو جریان اصلی در حرکت بود. نخست، ترانههایی که موسیقی آنها بیشتر توسط استادان موسیقی ایرانی مانند علی تجویدی، همایون خرم و پرویز یاحقی ساخته میشد و از رادیو به گوش مردم میرسید. ترانههایی که موسیقی آنها بیشتر با همراهی ارکسترهای تک صدایی یا با هارمونی ابتدایی ارائه میشدند؛ به استثنای دورهای که مرتضی حنانه کوشید با پشتوانه تحصیلات کلاسیک خود و با یاری ارکستر فارابی تنظیم پیشرفتهای از آثار ارائه دهد. سبک خوانندگانی که برای نمونه به آنها ارائه شد، در نسل بعد به شکل عمده از سوی خوانندگانی نظیر گلپایگانی پی گرفته شد.
رنگ اکریلیک
به موازات این آثار که محبوبیت فراوانی نیز در بین مردم داشتند، در دهه ۱۳۳۰ فرم دیگری از موسیقی پاپ ایرانی نیز شکل گرفت که بسیار تحت تاثیر فضای موسیقی پاپ غربی بود و سازهای ایرانی هم در ارکسترهای آن به کار برده نمیشدند. در بسیاری از این ترانهها که مجری اصلی آنها ویگن بود، فضای موسیقی دیگر لزوماَ ایرانی یا خاورمیانهای نیست؛ اگر شعر پارسی را از ترانه برداریم به راحتی میتوان یک شعر مثلا انگلیسی یا فرانسوی روی آن گذاشت و کسی هم متوجه نمیشود که کار در ایران ساخته شده است.
این سبک در دهه ۱۳۵۰ به پشتوانه موج تازهای از آهنگسازان و ترانهسرایان جوان دگرگون شد. واروژان از جمله آهنگسازان و تنظیم کنندگان پیشکسوت در این دوره بود و سپس آندرانیک، منوچهر چشمآذر، بابک افشار، حسن شماعیزاده، ناصر چشم آذر و … به فعالیتهای گستردهای مشغول شدند. محبوبیت این آثار تا جایی پیش رفته بود که حتا شماری از استادان موسیقی ایرانی مانند محمد حیدری که در زمینه آفرینش موسیقی ترانهها هم بسیار فعال بودند، بخشی از کارهای خود را به هنرمندان این سبک میسپردند. در این فضا آندرانیک فعالیت خود را با تنظیم ترانه “نمیاد” با آهنگ حسن شماعیزاده آغاز کرد.
آندرانیک و ‘شش و هشت شیکاگویی’
فرید زولاند از چهرههای سرشناس موسیقی پاپ ایرانی که بیش از سه دهه همکاری نزدیکی با آندرانیک داشت میگوید: «فضای تنظیمهای آندرانیک بسیار مدرن بود. ضمن اینکه فرد باسوادی بود با موسیقی روز دنیا هم در تماس بود. در همان سالهای نخستین، تنظیمهایی داشت که به نام “شش و هشت شیکاگویی” معروف شده بودند. سازهای بادی را در سبک شیکاگویی به کار میبرد، ولی ریتم ترانهها شش و هشت ایرانی بودند. این کار در آن زمان یک نوآوری در کار ترانه بود. همچنین بعدها شیوه کاربرد سازهای زهی توسط او در تنظیم ترانه “شقایق” بسیار مورد تقلید قرار گرفت.»
ترانه “شقایق” با تنظیم آندرانیک
زولاند میافزاید: «آندرانیک در زمینه تنظیم کارها بسیار مستقل بود و در کار با خوانندگان بسیار تقلا میکرد تا یک نتیجه حرفهای از کار به دست آید. شناخت اصلی او در ابتدا از موسیقی غرب بود، ولی کم کم به موسیقی ایرانی هم نزدیک شد و نتیجه آنرا برای نمونه در همکاریهایش با ستار و معین میتوانیم بشنویم».
سفری بیبازگشت برای آندرانیک
حدود یک سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، آندرانیک برای تحصیل در رشته موسیقی فیلم راهی آمریکا شد. سفر تحصیلی آندرانیک، اما با پیروزی انقلاب به سفری بی بازگشت بدل شد. تاثیر آن در بسیاری از کارهای او در آن زمان شنیده میشود؛ “همخونه” از نخستین کارهای آندو بود که اردلان سرفراز شعر آنرا سروده بود و به صورت دوصدایی آنرا خوانده بودند. ویدئوی این ترانه در با تصویر نقشه ایران ضبط شد که صحنههای جنگ ایران و عراق در آن نمایش داده میشد.
آندرانیک اثری را نیز خودش به عنوان آهنگساز، تنظیم کننده و خواننده اجرا کرد؛ ترانهای به نام “مادرم” که همایون هوشیارنژاد شعر آنرا سرود. “مادرم” یکی از غمگینترین آثار اوست: نام آندرانیک تقریبا در همه آلبومهای خوانندگان مشهور ایرانی خارجنشین در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ به عنوان آهنگساز یا تنظیم کننده دیده میشود. او همچنین در چند کنسرت بزرگ به عنوان سرپرست ارکستر روی صحنه ظاهر شد.
آزردگیهای پی در پی در سالهای پایانی
آندرانیک دستکم از سال ۲۰۰۷ با مشکلات جدی جسمانی درگیر بود. بسیاری از افرادی که با یاری او به شهرت رسیده بودند در این روزها آندو را فراموش کردند. این موضوع و همچنین فضای موجود در جامعه ایرانی در لسآنجلس آندرانیک را شدیدا آزرده خاطر کرد. او در این باره میگفت: “بیشتر خوانندگان دیگر ترجیح میدهند که به جای کار با همکاران قدیمیشان، شعر و آهنگ مجانی از ایران بگیرند. اینکه آهنگساران و تنظیم کنندگانی که آنها را مشهور کردهاند باید چگونه زندگی کنند موضوعی است که دیگر اهمیت ندارد. “
نابغهای که ابی و معین را به اوج شهرت رساند
فرید زولاند، آهنگساز، میگوید: «ظهور تکنولوژی، موسیقی ایرانی در غربت را با یک شکست بزرگ مواجه کرد. دیگر پشتوانهای وجود نداشت که بتوان بر پایه آن کار کرد. این فضا و یک سری مسایل دیگر، آندو را بسیار گوشهگیر کرد.»
زمانی که برای یک پروژه هنری در لسآنجلس مرا صمیمانه یاری میداد از او عذرخواهی کردم که مایه زحمت او شدهام. او گفت: “من باید از شما تشکر کنم که آمدید و مرا از تنهایی درآوردید. اگر نبودید الان من چه کاری داشتم که انجام دهم؟ ” من بدون اندیشیدن، کودکانه پاسخ دادم: “خب آهنگ میساختید! ” و آندو با تمام اندوهی که در دل داشت با تمام وجود خندید…