وقتی یک فرمانده محبوب می شود
ناصر کاظمی با توجه به وسعت دیدی که برای اجرای عملیاتها به شکل سلسلهوار داشت، بهسرعت در بین نیروهایی که در کردستان بودند، جا افتاد و همه، فرماندهی ایشان را بلامنازع پذیرفتند. سپاه کردستان هم به تدریج انسجام ستادیاش را در سنندج پیدا کرد.
به گزارش اخبار ایران من، سردار حسن رستگارپناه از فرماندهان دوران هشت سال دفاع مقدس در کتاب خاطرات خود که با عنوان «کردستان در بحران امنیت و محرومیت: تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت حسن رستگار پناه» به چاپ رسیده است، روایت کرده است: آقای محمد بروجردی به این جمعبندی رسیده بود که بایستی فرد مقتدر و توانمندی در مرکز استان کردستان داشته باشد که بتواند کارها را دنبال کند.
ناصر کاظمی در نیمه دوم سال ۱۳۶۰، به سپاه کردستان معرفی شد. او از همان ابتدا با افراد مختلف جلسه میگذاشت و نظرهایشان را میگرفت. کاظمی یک طرح عمومی تهیه کرد و آن را به مرکز برد. در آن طرح، عملیاتهایی که باید در کردستان اجرا میشدند، طراحیشده بود. ازجمله این عملیاتها، پاکسازی شهر بانه و محورهای مواصلاتی بین شهری بود که باید از تسلط ضد انقلاب خارج میشدند و در اختیار ما قرار میگرفتند.
جاده بانه به سردشت، جاده مریوان به کامیاران از مسیر سرو آباد به سمت گازرخانی و ادامه جاده بوکان به سقز، از جمله محورهای مواصلاتی بودند که باید پاکسازی میشدند. در نهایت این طرح تصویب شد و کاظمی به سراغ مقدمات کار رفت. او طرح مانوری برای پاکسازی جاده بانه- سردشت طراحی کرده بود. بر اساس طرح، قرار بود در چند نقطه هلی برن انجام شود که یکی از هلیکوپترها سقوط کرد و عملیات عقب افتاد. یکی دو ماه بعد، دوباره طرح پاکسازی آن جاده اجرا شد.
ناصر کاظمی با توجه به وسعت دیدی که برای اجرای عملیاتها به شکل سلسلهوار داشت، بهسرعت در بین نیروهایی که در کردستان بودند، جا افتاد و همه، فرماندهی ایشان را بلامنازع پذیرفتند. سپاه کردستان هم به تدریج انسجام ستادیاش را در سنندج پیدا کرد. ناصر کاظمی کنترل عملیاتهای شهرهای گوناگون، افزایش نیرو، گسترش سازمان و تحرک در عملیاتهای آفندی را بهشدت دنبال میکرد و هیچ توقفی نداشت.
او از همان روزهای اولی که برای پاکسازیها آمد- هرچند در اواخر سال ۱۳۶۰ و اوایل سال ۱۳۶۱، در وضعیت سخت زمستانی قرار داشتیم- مرتب طرح میداد و برنامهاش این بود که در این دوره، باید ضدانقلاب را در مناطق مختلف تعقیب کنیم.
کاظمی در دوران فرماندهیاش، امکانات مورد نیاز را جذب کرد. او با شیوهای که در پیش گرفت، در اواخر دهه ۶۰ و اوایل سال ۶۱، در مجموعه فرماندهان مختلف استان کردستان تحرکی ایجاد کرد. او درعینحال، سازماندهی و انسجام سپاه در شهرهای گوناگون، ازجمله بانه، مریوان و سقز را دنبال کرد و میکوشید سپاه این شهرستانها را ساختارمند کند.
جابجایی همه فرماندهان سپاه در این شهرها، پشتیبانی نیروها و کنترل حوادث غیرمترقبهای که در عملیاتها پیش میآمد را کاظمی انجام میداد. کاظمی از اقداماتی هرچند جزئی که منجر به تلفات مردم میشد، ناراحت بود و تلاش میکرد آنها را کنترل کند. میشود گفت، یکی از طلاییترین مقاطعی که سلسله عملیاتهای تعقیب ضدانقلاب در آن انجام شد، دوره فرماندهی ناصر کاظمی در سپاه کردستان بود.
حساسیتهای عملیاتهای کردستان و مناطق کردنشین استان آذربایجان غربی سبب شد تا آقای بروجردی و ناصر کاظمی جرقه راهاندازی یگانهای رزمی در کرمانشاه را بزنند و یگان «ویژه شهدا» را در کرمانشاه و همچنین یگان ویژه شهدا را در مهاباد تشکیل دهند. آنها با یگان مهاباد، سلسله عملیاتهای پاکسازی جاده پیرانشهر به سردشت را که بسیار حساس بود، انجام دادند. در مراحل اولیه پاکسازی این جاده، در ۶ شهریور ۶۱، ناصر کاظمی در کمین ضدانقلاب افتاد و به شهادت رسید.
منبع:
صادقی، رضا، کردستان در بحران امنیت و محرومیت: تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت حسن رستگار پناه، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸، صفحات ۳۴۴، ۳۴۵، ۳۴۶.
انتهای پیام