خلاصه کتاب روزها و رویاها (پیام یزدانجو) | راهنمای کامل

خلاصه کتاب روزها و رویاها ( نویسنده پیام یزدانجو )

کتاب «روزها و رویاها» اثر پیام یزدانجو، رمانی است که خواننده را به عمق روابط انسانی، پیچیدگی های عاطفی و چالش های فلسفی زندگی می برد. این کتاب با روایتی غنی و پرکشش، داستانی از عشق، تردید و جست وجوی هویت را در بستری از تجربیات و تفکرات عمیق شخصیت ها به تصویر می کشد.

خلاصه کتاب

این رمان که حاصل سال ها تأمل و تجربه نویسنده در جهان ادبیات و فلسفه است، به سرعت خواننده را درگیر خود می کند. صفحات «روزها و رویاها» مخاطب را با خود به سفری درونی می برد، جایی که مرزهای عشق و بیگانگی، گذشته و آینده، و واقعیت و رویا در هم تنیده می شوند. هر صفحه از این کتاب، دریچه ای به سوی تفکری نو و تجربه ای ملموس از کشمکش های درونی انسان می گشاید و حس همراهی عمیقی را با سرنوشت شخصیت ها ایجاد می کند.

معرفی اجمالی کتاب روزها و رویاها

«روزها و رویاها»، اثری از پیام یزدانجو، پژوهشگر، مترجم و نویسنده برجسته معاصر ایران، در سال ۱۳۹۷ توسط نشر چشمه به چاپ رسید. این رمان در ژانر عاشقانه، فلسفی و اجتماعی-روانشناختی قرار می گیرد و با حدود ۱۹۹ صفحه، داستانی پرمحتوا و عمیق را به خواننده ارائه می دهد. این کتاب به پنج فصل با نام های «سرخوشی»، «زیبایی»، «جاودانگی»، «سفر» و «بخشایش» تقسیم شده است. هر یک از این عناوین، بیانگر مراحل و ابعاد متفاوتی از سفر درونی شخصیت ها و تحولات روابط آن هاست. این ساختار نه تنها به سازماندهی روایت کمک می کند، بلکه به خواننده فرصت می دهد تا لایه های معنایی مختلف داستان را به تدریج کشف کند.

سفری به عمق روایت: خلاصه و داستان رمان روزها و رویاها

رمان «روزها و رویاها» داستان دلباختگی میان دو انسان متفاوت، آرش و بیتا را روایت می کند که به مدت یازده سال در کشاکش عشق، تردید و انتخاب های دشوار به سر می برند. این داستان نه تنها روایت یک رابطه عاشقانه است، بلکه کاوشی عمیق در ابعاد روانشناختی و فلسفی زندگی شخصیت ها محسوب می شود.

شخصیت ها و عمق بخشی به آن ها

در قلب داستان، دو شخصیت اصلی به نام های آرش و بیتا قرار دارند که هر یک با ویژگی ها و پس زمینه های منحصربه فرد خود، تجربه ای متفاوت از زندگی و عشق را ارائه می دهند.

  • آرش: او یک خواننده، نوازنده و ترانه سرای جوان و بااستعداد است که از ادبیات فرانسه فارغ التحصیل شده است. آرش نگاهی خاص به زندگی دارد و از هرگونه ادا و مبالغه بیزار است. او به جمع های خاصی رفت و آمد دارد و دیدگاهش به عشق نیز کاملاً متفاوت از کلیشه های مرسوم است. گذشته خانوادگی آرش نیز در شکل گیری شخصیت او نقش بسزایی دارد؛ والدین او در دوران انقلاب به زندان افتادند و سپس از ایران مهاجرت کردند و آرش نزد مادربزرگش بزرگ شد. او فردی باثبات و تا حدودی خونسرد به نظر می رسد که به مسائل با دیدی فلسفی و منطقی می نگرد.
  • بیتا: در مقابل آرش، بیتا قرار دارد؛ زنی ۲۸ ساله که طعم تلخ طلاق را چشیده و مادر دختری به نام هانا است. بیتا عکاس، شاعر و کتاب خوان است و از معماری فارغ التحصیل شده است. بر خلاف آرش، او دائماً نگران آینده است و در گذشته خود سیر می کند. ذهن آشفته و درگیر گذشته اش، از تجربیات ناخوشایند زندگی او نشأت می گیرد که آرش از همان ابتدا به این آشفتگی ذهنی پی می برد. بی تا در ابتدای رابطه با آرش، وجود دخترش هانا را به عنوان یک راز پنهان نگه می دارد که این موضوع به یکی از گره های اصلی داستان تبدیل می شود. او زنی حساس، هنرمند و تا حدودی ناپایدار است که با دغدغه های درونی خود دست و پنجه نرم می کند.
  • هانا: دختر بیتا، کاراکتری فرعی اما تأثیرگذار در داستان است. حضور او به چالش بزرگی در رابطه آرش و بیتا تبدیل می شود، به ویژه زمانی که مسئله مهاجرت پیش می آید و آرش مایل به مهاجرت بدون هانا و بیتا خواستار مهاجرت سه نفره است. هانا نمادی از گذشته بیتا و مانعی بر سر راه آینده ای است که آرش برای خود متصور است.

پردازش عمیق این شخصیت ها به خواننده اجازه می دهد تا نه تنها از وقایع داستان مطلع شود، بلکه به عمق ذهن و احساسات آن ها نفوذ کند و از نزدیک شاهد کشمکش های درونی و بیرونی شان باشد. نویسنده با ظرافتی مثال زدنی، لایه های پنهان شخصیت ها را آشکار می سازد و این امکان را به خواننده می دهد که حس همذات پنداری عمیقی با آن ها پیدا کند.

مسیر داستانی و پیچیدگی های روابط

آشنایی آرش و بیتا در یک مهمانی هنری آغاز می شود؛ دیداری که سرآغاز رابطه ای ۱۱ ساله و پر از فراز و نشیب است. این داستان فراتر از یک روایت عاشقانه صرف است و به چالش های عمیق یک رابطه پیچیده می پردازد.

ورود شخصیت های فرعی، از جمله دوستان مشترک آن ها، بر پیچیدگی های داستان می افزاید و ابعاد جدیدی به روابط می دهد. چالش های اصلی داستان از تفاوت های دیدگاه های فلسفی و زندگی این دو نفر نشأت می گیرد؛ آرش با گذشته ای خاص (والدین مهاجر و بزرگ شدن نزد مادربزرگ) و بیتا با تجربه ی طلاق و مادری هانا. پنهان ماندن وجود هانا در ابتدای رابطه، تعارض بر سر مهاجرت (آرش بدون هانا و بیتا سه نفره)، و تقابل دیدگاه ها، هر یک گره هایی را در داستان ایجاد می کنند. خواننده در تمام طول داستان حس تردید و تعلیق را لمس می کند؛ تردیدی که نه تنها در تصمیمات شخصیت ها، بلکه در عمق وجود آن ها ریشه دوانده است.

فضاسازی و جزئیات ملموس

یزدانجو در «روزها و رویاها» با قدرت توصیف مثال زدنی، خواننده را به بطن فضای داستان می کشاند. جزئیات دقیق و زنده، نه تنها به مکان ها و اشیا جان می بخشند، بلکه به درک عمیق تر از شخصیت ها و وضعیت روحی آن ها کمک می کنند.

برای مثال، توصیف دیوار شلوغ خانه بیتا، پر از قاب عکس های کوچک و بزرگ، که تاریخچه زندگی یک زن و خانواده اش را روایت می کند، به خوبی تلاطم ذهنی و درگیری بیتا با گذشته اش را نشان می دهد. یا توصیف میز مطالعه شلوغ بیتا با تلی از کتاب ها و کاغذها و عکس های روی دیوار، بازتابی از ذهن هنری اما آشفته اوست. این جزئیات بصری، خواننده را به دنیای شخصیت ها نزدیک تر می کند و به او اجازه می دهد تا فضای روانی حاکم بر داستان را به وضوح حس کند.

«بالای شومینه انبوه قاب عکس های قهوه ای، با عکس های کوچک و بزرگ و کهنه و نو، تاریخچه زندگی یک زن و یک خانواده را روایت می کرد. تاریخی مصور با عکسی از دخترکِ چندماهه در آغوش مادر آغاز می شد و بعد به بی تای بیست وهشت ساله می رسید، با همان پیراهن سورمه ای و سرخابی که امشب تنش بود.» (روزها و رویاها – صفحه ۱۱)

همچنین، ردپای سفرهای نویسنده به مکان هایی مانند هند و پاریس، در توصیفات فضا و موقعیت های داستانی دیده می شود. این تلفیق تجربه های زیسته نویسنده با تخیل، به داستان عمق و اصالتی ویژه می بخشد. خواننده به واسطه این توصیفات، خود را در کنار شخصیت ها احساس می کند، گویی که بخشی از این سفر درونی و بیرونی است.

ژرف اندیشی در مضامین: لایه های فلسفی و عاطفی

«روزها و رویاها» تنها یک داستان عاشقانه نیست؛ بلکه کاوشی عمیق در مفاهیم وجودی و روابط انسانی است که خواننده را به تفکر وامی دارد.

تردید، هویت و مواجهه با خویشتن

محوریت این رمان بر حس تردید و تعلیق است. یزدانجو به درستی زندگی را سرشار از لحظاتی می داند که انسان خود را به یاد نمی آورد، حتی زمانی که در آینه به خویشتن می نگرد، احساس بیگانگی می کند. این بیگانگی با خود، گاهی محصول ناکامی ها و سرخوردگی های زندگی است. آرش با دیدگاه های فلسفی خاص خود، همه چیز را مسخره می داند و انسان ها را رفتارهایی مزخرف می کند، با این حال درگیر عشق به بیتا می شود. بیتا نیز در تلاش است تا ساختارهای پراکنده ذهن آرش را به هم ربط دهد.

کتاب این سوال بنیادی را مطرح می کند که آیا انسان ها واقعاً تغییر می کنند یا تنها شرایط و جزئیات زندگی شان دگرگون می شود؟ آیا در عمق وجود، چیزی ثابت و جاودانه وجود دارد که دستخوش تغییر نمی شود؟ این پرسش ها خواننده را به تأمل وامی دارد و او را به بازنگری در تجربه خود از تغییرات زندگی دعوت می کند.

«از سنی به بعد آدم ها دیگر عوض نمی شوند. شرایطشان عوض می شود، ظاهرشان عوض می شود، حال و هوای شان، حسرت های شان، حتی عقایدشان عوض می شود، اما چیزی در عمق وجودشان تغییر نمی کند. موقعیت آدم عوض می شود، فقط جزئیاتش. کلیتِ آدم همان چه بوده می ماند. تغییر توهم است، این حقیقت صاف و سفید را که از سنی به بعد هیچ چیزی در درون آدم عوض نمی شود، هیچ چیزی در عمق وجود ما تغییر نمی کند، این حقیقت که هر کسی به همین شیوه خودش را جاودانه می کند، با تن ندادن به تغییر و دل بریدن از دگرگونی، جاودانگی در جوانی، در همان سن وسالی که اوج تمایل ما به تغییر و دگرگونی است، تنها راه آدم برای اینکه خودش را با بهترین نقاب و در بهترین نمود خودش تثبیت کند، و این همان جاودانگی است که دست تطاول روزگار و تازیانه ی سال ها از یکایک ما دریغ می کند.» (روزها و رویاها – صفحه ۱۴۳)

عشق، خاطره و بخشایش در گذر زمان

مفهوم عشق در «روزها و رویاها» به شکلی غیرکلیشه ای و عمیق به تصویر کشیده می شود. نویسنده به بررسی مفهوم «همیشه» و «ابد» در روابط می پردازد و نشان می دهد که چگونه کسی که برای همیشه جداناشدنی به نظر می رسد، ممکن است به زودی بیگانه شود. این نگاه واقع بینانه به روابط انسانی، به خواننده اجازه می دهد تا با پیچیدگی ها و عدم قطعیت های عشق روبه رو شود و تجربه ای عمیق تر از این حس داشته باشد.

تأثیر گذشته، خاطرات و تجربیات بر روابط و آینده، یکی دیگر از مضامین کلیدی است. آرش از خاطرات خوش به عنوان نقابی بر روی حسرت و اندوه روزهای از دست رفته یاد می کند و معتقد است هیچ خاطره ای خوشایند نیست و همه آن ها «بوی مرگ» می دهند. این دیدگاه تیره و تار به گذشته، تضادی عمیق با تلاش برای ساختن آینده ایجاد می کند. مفهوم بخشایش و ازخودگذشتگی، به ویژه در موضوع بچه دار شدن و مسئولیت های آن، به شکلی تأمل برانگیز در داستان مطرح می شود و ابعاد اخلاقی و عاطفی عمیقی به روایت می افزاید. خواننده با این مفاهیم، درگیر پرسش هایی اساسی درباره معنای فداکاری و حدود آن می شود.

نقش آفریننده هنر و ادبیات

ادبیات، موسیقی و هنر، تار و پود این رمان را تشکیل می دهند و به آن عمق و غنا می بخشند. نویسنده به طور مداوم به نویسندگان، شاعران و هنرمندان مطرحی چون فروغ فرخزاد، مارگریت دوراس، سوزان سانتاگ، اوریانا فالاچی و سیلویا پلات ارجاع می دهد. این ارجاعات نه تنها نشان دهنده گستره دانش ادبی نویسنده است، بلکه بستر مناسبی را برای بیان دیدگاه های فلسفی و هنری شخصیت ها فراهم می آورد.

اهمیت نوشتن به عنوان ابزاری برای جنگیدن با ناامیدی و رؤیاپردازی، یکی از مضامین اصلی است. نویسنده معتقد است که نوشتن، نوعی نبرد با ناامیدی و تنها امید انسان در لحظات دشوار است. همچنین ارتباط بین عکس و نوشته به عنوان دو وسیله برای روایت و ثبت هستی، به شکلی جذاب و قابل تأمل بیان می شود. این حضور پررنگ هنر در داستان، به خواننده این امکان را می دهد که با زبانی غنی و توصیفی، با دنیای درونی شخصیت ها ارتباط برقرار کند و از تأثیر هنر بر زندگی و تفکر آن ها آگاه شود.

هنر نگارش پیام یزدانجو: سفری در کلمات

پیام یزدانجو در «روزها و رویاها» هنر نگارش خود را به اوج می رساند و تجربه ای بی نظیر از غرق شدن در کلمات را برای خواننده فراهم می آورد. قلم او روان، پرکشش و در عین حال عمیق است و از همان ابتدا مخاطب را مجذوب خود می کند.

روانی قلم و توصیف جزئیات

یزدانجو با مهارت خاصی به ذهنیت پیچیده شخصیت هایش، آرش و بیتا، عمق می بخشد. او پیچیدگی های ذهنی، تردیدها و کشمکش های درونی آن ها را به گونه ای به تصویر می کشد که خواننده به وضوح می تواند این نوسانات روانی را احساس کند. زبان تغزلی و نوآوری روایی، از جمله ترکیب شعر و داستان در بخش های مختلف، به غنای ادبی اثر می افزاید و آن را از سایر رمان ها متمایز می کند.

قدرت توصیف نویسنده در به تصویر کشیدن جزئیات محیط و حالات درونی، مثال زدنی است. هر صحنه با ظرافتی خاص شرح داده می شود، به گونه ای که خواننده خود را در فضای داستان می یابد و جزئیات را لمس می کند. این مهارت در فضاسازی و انتقال حس و حال شخصیت ها، باعث می شود که خواننده نه تنها داستان را بخواند، بلکه آن را زندگی کند و با آرش و بیتا در روزها و رویاهایشان همراه شود.

پیوند زندگی نویسنده با اثر

رمان «روزها و رویاها» ارتباطی عمیق با تجربیات شخصی خود پیام یزدانجو دارد. نویسنده در صفحه شخصی اش اشاره کرده که ایده ی این رمان در سال ۱۳۸۷ در تهران به ذهنش رسیده و ده سال طول کشیده تا به نام «روزها و رویاها» در نشر چشمه منتشر شود. او در این مدت، ایده ی رمان را با خود به هند و پاریس برده و در این سفرها به نگارش و بازنویسی آن مشغول بوده است.

این تجربه ده ساله نگارش و سفر، ردپای خود را در داستان بر جای گذاشته و به آن اصالتی خاص بخشیده است. مکان هایی مانند هند و پاریس که یزدانجو در آن ها زیسته، در فضای رمان و توصیفاتش بازتاب یافته اند. این پیوند میان زندگی شخصی نویسنده و خلق اثر، به خواننده حس واقعی بودن و عمق بخشیدن به روایت را القا می کند و او را به سفری درونی و بیرونی، همراه با نویسنده و شخصیت هایش، دعوت می کند.

گزیده ای از کتاب روزها و رویاها: جملاتی که با شما می مانند

«روزها و رویاها» سرشار از جملاتی است که با ظرافت و عمق، مفاهیم فلسفی و عاطفی را بیان می کنند و در ذهن خواننده ماندگار می شوند:

«می گویند «یک عکس به قدر هزار کلمه حرف می زند. این گفته همان قدر اعتبار دارد که «یک نوشته به قدر هزار عکس دیدنی دارد.» ارتباط عکس ها و کتاب ها، نوشته ها و تصویرها، معادله ای بی زمان است. و با این حال، ارتباط نامتوازنِ این دو، محصولِ زمانه ی ماست.» (روزها و رویاها – صفحه ۲۲)

«گاهی، تنها دلیل نوشتن یک نوشته پیشکش کردن آن به کسی است، یک خوانندهٔ اختصاصی، یک مخاطب خاص.» (روزها و رویاها – صفحه ۲۵)

«آدم از غریبه تشکر می کند، از غریبه عذر می خواهد، نه از آشنا، نه از عشق اش. دوست از دوست معذرت نمی خواهد. عذرخواهی دوستانه به چه درد میخورد؟ به درد اینکه بین دو دوست فاصله بیاندازد، و دوستی را به حد دادوستد عادلانه و محترمانه بین اشخاص غریبه تقلیل بدهد. وگرنه، کافی است که فراموش کنیم، انگار که آنچه اتفاق افتاده اصلاً اتفاق نیفتاده، نیازی به عذرخواهی نیست.» (روزها و رویاها – صفحه ۲۸)

«سبکی بی وسوسه بودن است، بی رؤیایی. رؤیا داشتن دلیل سنگینیِ ما است. رؤیا لنگری است برای آنکه ذهن و زندگی مان در رودبار لحظه های شتابنده غرق نشود.» (روزها و رویاها – صفحه ۳۵)

«به من نگو قضاوت نکن. فقط مرده ها قضاوت نمی کنند. می دانی، وقتی یک نفر به تو می گوید آقا، خانم، قضاوت نکن، منظورش چیست؟ منظورش این است که همان قضاوتی را بکن که خودِ من می خواهم، قضاوت دیگری نکن، فقط مثل من فکر کن.» (روزها و رویاها – صفحه ۸۸)

«بچه دار شدن یعنی اینکه پیشاپیش همه گونه حقی به فرزندمان بدهیم، از جمله همین که هر فداکاری پدر و مادرش را وظیفه ی آنها بداند. و حتی در آینده ما را به عنوان پدر و مادرش به رسمیت نشناسد. کسی که به خواست خودش بچه می آورد وظیفه دارد ازخودگذشتگی کند، برای اینکه آن بچه در آینده خوشبخت شود. خوشبخت، نه از پدر و مادرش خوشبخت تر. خوشبختی مطلق است، نسبی نیست.» (روزها و رویاها – صفحه ۱۰۸)

««همیشه» قید آرامش بخشی است، و در عین حال هراس انگیز، مثل «برای ابد». چه بارها که به این نتیجه می رسیم که یک نفر برای ابد، برای همیشه، می ماند. و چه بارها که کسی که به نظرمان برای همیشه از ما جدانشدنی آمده، به زودی و بی بهانه و برای ابد با ما بیگانه می شود.» (روزها و رویاها – صفحه ۱۳۵)

روزها و رویاها برای چه کسانی نوشته شده است؟

«روزها و رویاها» اثری است که طیف وسیعی از خوانندگان را به خود جذب می کند، به ویژه کسانی که به دنبال تجربه ای متفاوت از خواندن یک رمان هستند.

  • علاقه مندان به رمان های عمیق و تفکربرانگیز: اگر به داستان هایی علاقه دارید که شما را به چالش بکشند و به تأمل در مفاهیم زندگی و روابط وادارند، این کتاب انتخابی عالی است.
  • خوانندگان رمان های عاشقانه غیرکلیشه ای: این رمان فراتر از یک داستان عاشقانه سطحی است و به لایه های پیچیده عشق، تردید و جدایی می پردازد. اگر به دنبال روایتی هستید که ابعاد روانشناختی عشق را با نگاهی متفاوت بررسی کند، «روزها و رویاها» شما را مجذوب خواهد کرد.
  • افرادی که به فلسفه و روانشناسی در قالب داستان علاقه دارند: حضور پررنگ مضامین فلسفی و روانشناختی در کنار یک روایت داستانی جذاب، این کتاب را برای علاقه مندان به این حوزه ها بسیار خواندنی می کند.
  • کسانی که از آثار پیام یزدانجو لذت می برند: اگر پیشتر با قلم پیام یزدانجو و آثار دیگر او آشنا بوده اید، این رمان نیز با حفظ سبک خاص او، تجربه ای لذت بخش را برای شما رقم خواهد زد.
  • جستجوگران هویت و معنا: این کتاب می تواند همراهی برای کسانی باشد که در مسیر یافتن هویت و معنای زندگی خود، با تردیدها و چالش های درونی دست و پنجه نرم می کنند.

در نهایت، اگر به دنبال کتابی هستید که شما را به سفری عمیق در ابعاد انسانی ببرد و تا مدت ها پس از خواندن آن، در ذهن و قلب شما ماندگار شود، «روزها و رویاها» گزینه ای بی نظیر خواهد بود.

درباره نویسنده، پیام یزدانجو: نویسنده ای از جنس تأمل

پیام یزدانجو، متولد ۱۳۵۴ در تهران، یکی از چهره های برجسته و تأثیرگذار در ادبیات معاصر ایران به شمار می رود. او نه تنها یک نویسنده با قلمی قدرتمند است، بلکه در حوزه های پژوهش، ترجمه و ویراستاری نیز فعالیت های گسترده ای دارد. یزدانجو مدرک کارشناسی ادبیات فرانسه دارد و تسلط او بر این زبان، به او این امکان را داده که آثار مهمی را از ادبیات جهان به فارسی برگرداند.

از مهم ترین آثار داستانی پیام یزدانجو می توان به رمان «شب به خیر یوحنا» اشاره کرد که در سال ۱۳۸۱ موفق به دریافت جایزه معتبر بنیاد گلشیری شد. این جایزه، مهر تأییدی بر توانایی های ادبی و عمق نگاه او به جهان داستان بود. از دیگر آثار داستانی او می توان به «باران بمبئی»، «شب گمشده» و «سراشیب شرق» اشاره کرد که هر یک با سبک خاص و مضامین عمیق خود، جایگاه ویژه ای در ادبیات معاصر یافته اند.

در زمینه ترجمه نیز، یزدانجو کارنامه درخشانی دارد. او به واسطه تسلط خود بر زبان و فلسفه، آثاری را به فارسی برگردانده که نه تنها از نظر کیفی در سطح بالایی قرار دارند، بلکه به آشنایی مخاطب فارسی زبان با اندیشه های مهم فلسفی و ادبی کمک شایانی کرده اند. از جمله مهم ترین ترجمه های او می توان به «فوکو را فراموش کن» (ژان بودریار)، «لذت متن» و «سخن عاشق» (رولان بارت)، «در رؤیای بابل» (ریچارد براتیگان) و «شالوده شکنی» اشاره کرد. این ترجمه ها نشان دهنده علاقه و تسلط یزدانجو بر مکاتب فکری و فلسفی معاصر هستند.

پیام یزدانجو با نگاهی عمیق به انسان و جامعه، و با قلمی که همواره به دنبال کشف لایه های پنهان وجود است، خود را به عنوان نویسنده ای تأمل گرا و نوآور معرفی کرده است. آثار او نه تنها روایتگر داستان ها هستند، بلکه خواننده را به سفری درونی دعوت می کنند تا با خود و جهان پیرامونش عمیق تر ارتباط برقرار کند.

جمع بندی و نتیجه گیری

کتاب «روزها و رویاها» اثر پیام یزدانجو، تجربه ای فراموش نشدنی از غرق شدن در دنیای روابط انسانی، فلسفه و هنر است. این رمان فراتر از یک داستان عاشقانه صرف، به کاوش در مفاهیمی چون تردید، هویت، عشق، بخشایش و تأثیر خاطرات بر زندگی می پردازد. نویسنده با قلمی روان و توصیفاتی ملموس، خواننده را به عمق ذهن و احساسات شخصیت ها می برد و حس همراهی عمیقی را در او ایجاد می کند.

تجربه خواندن این اثر، به معنای ورود به دنیایی است که در آن مرزهای واقعیت و رویا، گذشته و آینده، و عشق و بیگانگی در هم می آمیزند. «روزها و رویاها» نه تنها یک داستان را روایت می کند، بلکه دعوتی است برای تأمل در انتخاب های زندگی، پذیرش پیچیدگی های روابط انسانی، و نبرد با ناامیدی از طریق هنر. این کتاب قطعاً اثری است که پس از بسته شدن آخرین صفحه، در ذهن و قلب خواننده ماندگار خواهد شد و او را به بازنگری در تجربه خود از زندگی و عشق وامی دارد.

دکمه بازگشت به بالا