خانواده
-
عمومی
داماد عصبانی از فاش شدن دروغ عروس در چالش بودن حکم جلب،عروس و خانواده اش را چاقویی کرد
کافی است دقایقی در راهرو اجرای احکام کیفری توقف کنی تا ناخودآگاه با درد و گرفتاری مراجعان این گوشهی دنیا همزادپنداری کنی،تفاوتی هم نمیکند که آدم بیخیالی باشی یا در دستهی آدمهای همیشه نگران تعریف شوی،حجم درد و رنج این فضا به حدی است که هر انسانی را وادار به همراهی میکند. در این بین پرتکرارترین تصویری که رویت میشود؛گریههای مادری است که در آن سکوت تلخ فریاد استیصال و بیچارگیاش را میشود در گونههای بارانیاش دید و یا سکوت تلخ جوانهایی که سرشان به سنگ محکمه خورده و محکوم به تحمل شلاق یا…شدهاند. تصاویری که بدون تردید بخشی از ذهن و فکر هر انسانی را درگیر میکند. تلاش و دوندگی یکی که معطل موافقت قاضی اجرای احکام است برای بهره از امتیاز پابند و آن یکی پیگیر صدور دستور آزادی مشروط اما قصهی شازده دامادی که پیش از شب زفاف، دستبند توقیف به حکم مطالبهی مهریه بر دستانش نشسته و از سر بغض و عصبانیت جشن عروسی را به محل نزاع بدل کرده،تلخ ترین قصه ی آن روز بود. حسب مستندات موجود فردای عقد کنان عروس خانم با مراجعه به اداره اجراییات ثبت،مهریه اش را به اجرا گذاشته و پس از اخذ گواهی مختومه شدن پرونده،دعوی مطالبه مهریه را …