ابوشجاع؛ فرماندهای که روح نبرد را در کرانه باختری دمید
یک نویسنده فلسطینی در یادداشتی به فداکاریهای فرمانده گردانهای «نورشمس» که رژیم صهیونیستی مدعی ترور او شده بود اما بعدها در انظار عمومی حاضر شد، پرداخت.
به گزارش اخبار ایران من، روز دوشنبه گذشته و ۲ روز بعد از شایعه شهادت «محمد جابر» معروف به «ابوشجاع» فرمانده گردان نورشمس وابسته به «سرایا القدس»، شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی فلسطین، او ناگهان در مراسم تشییع پیکر ۱۴ شهید فلسطینی حمله رژیم صهیونیستی به اردوگاه نورشمس حضور یافت.
ابوشجاع ۲۶ ساله به خبرنگار آناتولی گفت: مبارزان فلسطینی در مقابل یورش ارتش اسرائیل به اردوگاه نورشمس ایستادند. تعدادی از اسرائیلیها هم کشته و زخمی شدند اما دشمن تاکنون به آن اذعان نکرده است.
وی گفت: پیام مبارزان این اردوگاه این است که ما دشمن را به چالش کشیدیم و انتقام خون شهدای خود را میگیریم. تا زمانی که خدا با ماست هیچ کسی ما را شکست نخواهد داد.
ابوشجاع خطاب به مبارزان گروههای فلسطینی در کرانه باختری و غزه گفت: ما شما را رها نخواهیم کرد و از همه افراد شریف میخواهیم ما را رها نکنند و در مسیر شهدا بمانند.
ابوشجاع بارها توسط رژیم صهیونیستی بازداشت شده و این رژیم بارها برای ترور وی تلاش کرد.
طبق گزارش المیادین، هدف اصلی حمله رژیم صهیونیستی به طولکرم در کرانهباختری نابودی گردان نورشمس بهویژه ترور فرمانده آن بود، رژیم صهیونیستی میخواست این نقطه از کرانهباختری را که همانند منطقه «جنین» که یک منطقه درگیری است و با یک جرقه یورش صهیونیستی شعلهور میشود، تحت سلطه خود در بیاورد و هرگونه که دلش بخواهد در آن قتل و ویرانی مرتکب شود.
«محمد جرادات» نویسنده و پژوهشگر فلسطینی در وبگاه این شبکه لبنانی مینویسد: اردوگاهی کوچک، جوانی ساده و گردانی تازهتاسیس؛ این معادله اردوگاهی است که بر پیشانی طولکرم چهارزانو نشسته است و به محلههای حیفا و دشت «جنزور» در جنین مینگرد، گویی که استراحتگاه یک مبارز است اما این مبارز حتی بعد از باثبات شدن اوضاع در قسمت شرقی اردوگاه به استراحت نرفت و پنجههایش برای کشتی گرفتن با اشغالگران قوت گرفته بود. در آن منطقه نورشمس هست و گردانش و قهرمانی به نام «ابوشجاع».
ابوشجاع یا همان «محمد جابر» داستان پرتویی است که از تابش آن خورشیدی بهوجود آمد. او به خاطر شجاعت محمدیاش سزاوار این نام است.او حتی قبل از ۵۳ ساعت و درگیری و یورش به طولکرم نماد مردمی جهاد و شجاعت بود و اکنون بعد از فداکاریهای گسترده وضعیت او چگونه است. ابتدا شهید شد سپس مجروح بعد از آن از چشمها پنهان ماند تا اینکه به آرامی به طرفدارنش گفت در صحت و سلامتی به سر میبرد و سحر و جادوی اشغالگران نتیجه عکس داد.
۲۰ ساعت بعد از یورش به اردوگاه نورشمس، رژیم اشغالگر پر از خشم شد و فهمید که تمام خوشحالیاش به خاطر کشتن «ابوشجاع» بر باد فنا رفت و این شبح همچنان در هر نقطهای حضور دارد. در اینجا با حمله هوایی او را کشتیم، مزدوران به ما اعلام کردند که زنده است، منابع موثق به ما گفتند که به همراه چهار فرد تحت تعقیب کشته شده است، آیا باور کردن این مساله که نجات یافته است، عاقلانه است؟ بنابراین به مدت ۲۰ ساعت دیگر حمله جدیدی انجام میدهیم تا فرمانده را بکشیم.
قتل، کشتار، ویرانی، تخریب خانهها، بازداشت، تحقیقات میدانی و انواع فنون شکنجه تنها برای رسیدن به یک نفر انجام شد؛ فردی که ویژگیهای استثنائی و منحصر به فرد ندارد و تنها دارائی او کاریزمایی است که جوانان اردوگاه را جذب خود میکند، مصمم به مبارزه تا زمان شهادت است و کمینهایی به روشهای ابتدایی ایجاد میکند و همین کمینها باعث شده است که اسرائیلیها طی ماههای گذشته ۲۳ بار به طور پی در پی به اردوگاه کوچک یورش ببرند.
با هر یورش صهیونیستی لجاجت و مقاومت اردوگاه بیشتر میشد و فصول داستان ابوشجاع، قهرمان فلسطینی بیشتر میشد. یکی از فصول پایانی این داستان، مبارزات محلی دیوانه وار بود که توسط ستون پنجم شکست خوردگان در حاشیه طوفان انجام شد تا از نماد مبارز و مقاومت، یک دلال مواد مخدر و یک دزد ماشین و یک فتنه انگیز بسازند اما تمام تلاشهایشان بر باد رفت و این قهرمان همچنان در میدانهای نبرد قدم برمیدارد.
۱۴ نفر از اهالی اردوگاه شهید شدند، ۹ نفر از نظامیان دشمن مجروح شدند و دشمن مجبور به اعلام این خبر شد، بولدوزر صهیونیستی با بمبهای مبارزان فلسطینی سوراخ شد و مجبور شدند که با ماشینآلات سنگین آن را جا به جا کنند. نبرد شدت گرفت و پوشش رسانهای اسرائیلی نیز گسترده شد. چه بسا این کارها برای منحرف کردن اذهان عمومی اسرائیلیها از تردید رژیم صهیونیستی در مقابله با حمله ایران، به تعویق انداختن حمله به رفح و به بنبست خوردن آنها در غزه انجام شد.
هدف از حمله به طولکرم نابودی گردان نورشمس و فرمانده آن بود اما بهرغم تخریب و ویرانی و شهادت تعدادی از مبارزان فلسطینی، عملیات صهیونیستها شکست خورد.
این حمله هیچ یک از اهداف خود را محقق نکرد و باعث ایجاد مقاومت و پایداری بیشتر در تمام مناطق کرانه باختری شد. اعتصابات گسترده و همچنین راهپیماییهای گسترده در تمامی مناطق کرانهباختری انجام شد و این امر نقطه عطفی مهمتر از هفتم اکتبر و چه بسا مهمتر از «تونل آزادی» که ۲ سال و نیم پیش انجام شد، در کرانهباختری ایجاد کرد.
دشمن اشغالگر فهمید که در برابر گردان نورشمس و ابوشجاع شکست خورد، بهویژه بعد از این که در مراسم تشییع شهدا شرکت کرد و مردم به سوی او شتافتند و او را بر روی شانههایشان قرار دادند.
صهیونیستها این صحنهها را میدیدند و از خشم به خود میپیچیدند. آنها چه گفتند؟ ابوشجاع با لباس زنانه فرار کرد، رسانههای عبری نزدیک به شاباک این ادعا را مطرح کردند، سپس گفتند مجروح و دستگیر شد، سپس آزادش کردند، چرا آزادش کنند؟ ستون پنجم محلی این ادعاها را ترویج میکرد. سپس تصویری از یک جوان منتشر کردند که بر روی زمین افتاده است و گفتند که این ابوشجاع است، بعد از آن معلوم شد که تصویر به سال ۲۰۲۲ بازمی گردد و متعلق یه یک مبارز مجروح دیگر در نورشمس است. بعدها مشخص شد که بهرغم تمام این اقدامات فرمانده نورشمس بیشه خود را رها نکرده است.
ابوشجاع با کلمات سادهای که در مراسم تشییع برادران شهیدش گفت ثابت کرد که میداند شهید است اما این حکم هنوز اجرایی نشده است، اگر امروز، اجرا نشود فردا و یا در روزی دیگر اجرا میشود و هر کسی یک روز طعم مرگ را خواهد چشید. این جملات را میگفت و ارتش صهیونیستی را به چالش و خسارتهای آنها در محلههای نورشمس را به رخشان میکشید.
در میان حیفا، در داخل سرزمینهای اشغالی و دشت جانزور که تا دهانه جنین امتداد می یابد، رشت هایی از نور خورشید شکل گرفت و درخشش آنها توسط محمد الجابر ایجاد شد که دیگر تنها او را به «ابوشجاع» میشناسند. این داستان گردانهای سرایاالقدس بود که مایل به قصه گفتن شفاهی نیست و مبارزان این گردان به هنگام یورش صهیونیستها با سلاحهای خود روایت میکنند.
انتهای پیام