۳ شرط عرفی در عقد نکاح چیست؟
پارهای از شرایط در عقد ذکر میشوند ولی پارهای از شروط مبتنی بر عرف هستند. عقد نکاح نیز مانند سایر عقود میتواند مشمول شروط عرفی شود. شما میتوانید برای تعیین یا عمل به شروط عرفی نکاح و یا دریافت مشاوره از طریق سایت تهران وکیل اقدام کنید .
شروط عرفی و قانونی عقد نکاح
ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی: هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف وصف مقصود بوده، برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبانیا بر آن واقع شده باشد. معمولا کسانی که خواستگاری دختران میباشند، اگر چه در عقود ذکر نمیکنند ولی همواره باید دختری باشد که باکره باشد اگر این وصف دوشیزگی را نداشته باشد، اینجا هم حق به جانب مرد است که بتواند آن نکاح را فسخ بکند و نمیتوان گفت چون این تصریح در آن نشد و بنابراین حق خیار برای مرد نباشد. شرط فعل و شرط نتیجه
- شرط نتیجه، با تحقق عقدی که شرط در آن به وجود میآید نتیجه حاصل میشود.
- شرط فعل شخص را ملزم میکند که کار شرط شده به نفع دیگری را انجام دهد.
- شرط فعل و شرط نتیجه در نکاح باید مربوط به نکاح یا امری خارج از آن باشد.
امر خارج از نکاح مقصود اینست که کسی در نکاح شرط بکند که شوهر به نفع زن یا زن به نفع شوهر کاری را انجام بدهد برای او مثلا بنایی بکند یا مدیریت کارخانه ای را داشته باشد، چیزی که ارتباطی به نکاح ندارد. تحقق چنین شرطی و ملتزم شدن طرفین به چنین شرطی اشکالی ندارد و صحیح است البته آن شرایط کلی را باید داشته باشد. شرط فعل و نتیجه نباید مخالف مقتضای عقد یا شرع و قانون باشد یا به صورت نتیجه این را شرط میکنند یا به صورت فعلی شرط میکنند. اگر در نکاح شرط فعل شد و مشروط علیه (آن کسی که بایستی شرط را انجام بدهد) تخلف کرد و شرط را انجام نداد، ابتدا دادگاه فرد را ملزم میکند که کار را انجام دهد. در صورت انجام ندادن، دادگاه به هزینه ی متخلف کار را انجام میدهد. اگر هیچ یک از این دو حالت صورت نگرفت، دادگاه خسارت مشروط له را میگیرد.
اگر در نکاح شرط نتیجه واقع شود اما آن شرط محقق نگردید. شخص مسبب، ملزم به جبران خسارت به مشروط له است: مثلا زنی به عقد کسی در آمده و در ضمن آن نکاح هم شرط شده است که ماشینی که زیر پای ایشان هست و تصور میشد که مال مرد هست از آن زن باشد به صورت شرط نتیجه؛ و بعد معلوم بشود که این ماشین اصلا مال ایشان نبود و مالک او هم حاضر نیست ماشین را به خانم بدهد. بنابراین این خانم که این شرط به نفع او بوده و به صورت شرط نتیجه بوده نمیتواند مالک آن ماشین بشود اینجا حق فسخ نکاح را ندارد، فقط میتواند خسارتی که از این بابت متوجه او شده با نظر دادگاه از مرد مطالبه نماید. تماس با و مراجعه حضوری به دفتر وکیل پرکاربردترین خدمات حقوقی مجموعه بنیاد وکلا میباشد.
آنست که مرد وکالت میدهد به زنش خودش را طلاق بدهد این دو صورت وکالت است: هر زمان زن بخواهد میتواند خود را مطلقه سازد: یعنی یک زمانی وکیل مرد میتواند زن او را طلاق بدهد، این وکیل یک زمانی مثلا برادر یا فرد دیگری است و میتواند زن آن مرد نیز وکیل مرد بشود تا این طلاق را محقق بسازد. این وکالت ممکن است برای مدت معین باشد یا طی یک شرایط خاص صورت گیرد: به این معنا که مرد وکالت بدهد تا ده سال این زن میتواند از این حق استفاده بکند و به عنوان وکیل خودش را مطلقه بکند.
طبیعی است که وکیل همواره در حدود اختیاراتی که از موکلش گرفته میتواند اقدام بکند، پس فقط در این ده سال میتواند این حق را اعمال بکند اما اگر ده سال تمام شد وکالت خود به خود از بین میرود و یا اینکه شرط بکند اعمال وکالت را منوط به اینکه اگر شرایط خاصی به وجود آمد چنین کاری را بکند: مثل اینکه تا سه ماه مرد به خانه نیاید یا تا سه ماه فلان کاری که باید برای زن انجام بدهد، انجام ندهد این زن میتواند خودش را مطلقه بکند. در اینجا باید آن امر محقق بشود حالا تحقق این امر دو گونه متصور است یکی اینکه تشخیص اینکه آیا این امر محقق شد یا نشد را به عهده خود وکیل بگذارد.
یعنی به عهده زن بگذارد وقتی تشخیص داد این امر محقق نشده پس میتواند وکالتش را اعمال بکند، دیگر اینکه این را موکول بکند به کس دیگری، مقام دیگری، منسب دیگری که الان متعارف بر این است که این وکالتهایی که در ضمن عقد نکاح میدهند، به زن شرط میکنند که زن اگر چنین امری را از شوهرش دید. مثلا شوهرش شش ماه رفت نیامد وکیل است منتهی تشخیص این مسئله که شوهر رفته و نیامده این را به عهده دادگاه میگذارند پس میتوان گفت وکالت داد به زن با این خصوصیاتی که گفته شد. در وکالت محدود شرایط خاص خود وکیل میتواند تشخیص دهد که آن امر شرط شده، محقق شده است یا خیر؟ در غیر این صورت شخص میتواند وکالت را به شخص دیگری واگذار کند.
ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی: طرفین عقد ازدواج میتوانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد، در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگری بنماید مثل اینکه شرط شود. هر گاه شوهر زن دیگر بگیرد یا در مدت معینی غایب شود یا ترک انفاق نماید یا بر علیه حیات زن سوقصد کند یا سورفتاری نماید که زندگانی آنها با یکدیگر غیر قابل تحمل شود. زن وکیل و وکیل در توکیل باشد که پس از اثبات تحقق شرط در محکمه و صدور حکم نهایی خود را مطلقه سازد. پس در این ماده هم به کلا شرطهایی که در ضمن عقد نکاح میشد، انجام بدهیم اشاره شده و هم به یک مورد خاص که همان وکالت هست که چند نمونه از آن را اشاره کرده است.
یکی آن است که شرط نمود که شوهر اگر زن دیگری بگیرد بتواند این زن خودش را مطلقه بکند؛ یعنی وکیل است که خودش را مطلقه بکند اگر چنین شرطی شده و ثابت شد که این مرد زن دیگری گرفت این زن میتواند خودش را مطلقه بکند. البته این شرط را میتوانند در ضمن عقد نکاح بکنند که مورد بحث ما هست یا در عقد دیگری در یک معامله ای که انجام میدهند، چنانچه الان متعارف هم هست در مسائل وکالت میگویند که ضمن عقد خارج لازم وکالت را شرط کردند که عزلش را ندارند. اینجا هم میتواند زن اگرچه وکالت در ضمن نکاح نگرفته ولی در یک عقد دیگر حتی یک قرارداد مستقل میتواند با شوهرش داشته باشد، به موجب ماده (۱۰) این قرارداد ولو اینکه در ضمن یک عقد معینی نباشد برای آنها الزام آور است.
همچنین میتواند که چنین باشد که زن وکیل بشود، در صورتی که مردش در مدت معینی به خانه نیاید و این را در دادگاه ثابت کند که ایشان نیامده است یا اگر نفقه را ندهد و باز این را ثابت شد. ممکن است تشخیص این مسئله به عهده زن باشد ولی الان متعارف بر این است و بهتر است برای صیانت خانواده که قید بشود، در دادگاه ثابت بشود یا سورفتاری داشته باشد یا سوء قصدی داشته باشد، به جان آن شخص اینجا زن میتواند پس از اثبات اینها اینکار را بکند؛ یعنی خودش را مطلقه بکند به وکالت از طرف شوهر خودش اینها مواردی بود در مورد شرط نتیجه عمدتا بود. نکته دیگر آن است که اگر طلاق محقق شد این طلاق چه نوع طلاقی است یا طلاق رجعی است یا طلاق بائن است. در کنار خدمات تلفنی و حضوری ما خدمات به شیوه برخط برای شما در این مجموعه فراهم شده است.
باز یکی از شروطی که ممکن است در وکالت یا در عقد بیاید این است که زن شرط بکند که اگر مرد زن دیگری گرفت فلان قدر پول به زوجه فعلی خودش بدهد یا اینکه فلان کار را برای او انجام بدهد، این هم یکی از شروطی است که میتوان انجام داد و مانعی هم ندارد یا اینکه شرط بکند که اگر زن دیگری گرفت با این زن حق نزدیکی ندارد یا با آن زن حق نزدیکی ندارد قبلا توضیح داده شد که اسقاط کل حقوق مربوط به زوجیت چون بر خلاف مقتضای عقد است روا نیست ولی محدود میتواند بشود؛ یعنی پاره ای از حقوق را ملغی بکند. این هم از نزدیکی پاره ای از حقوق است و گرنه به نحو دیگری هم مرد میتواند با زن خودش تماس داشته باشد که از مقتضای عقد نکاح است همچنین میتواند شرط کند که مرد حق که او را از فلان محل فلان خانه خارج نکند یا در فلان شهر برای او خانه بگیرد.
اینها شرطهایی است که روا هست و مانعی هم ندارد و خیلی از موارد ما میتوانیم اسم ببریم منتهی اینها موارد مهم بود که عرفا الان شرط میشود، به خصوص طلاق و در مورد اسکان زوجه مثلا یکی از چیزهایی که میتوانیم بگوییم الان مسافرتهایی که خانمهای شوهردار میخواهند بروند به جزء مسافرتهایی که واجب شرعی باشد. مثل حج اجازه شوهر لازم است گذر نامه بدون اجازه شوهر برای زنی که دارای زوج هست و شوهر دارد صادر نمیکند و میتوانند ضمن عقد این اجازه را از ابتدا کسب بکنند، به این معنا که زن بگوید که من همواره میتوانم هر وقت که بخواهم با گرفتن گذرنامه از کشور خارج بشوم و نیازی به اینکه یک شوهر تصدیق بکند و تجویز بکند نداشته باشیم، خود همین تجویز نخستین برای اداره گذرنامه کافیست این شرط هم میتوانند انجام بدهند و اشکالی ندارد.